سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

  آرام نمیگیرد قلبم اگر نیاییمیمیرد دل عاشقم اگر نمانیتو خودت میدانی،میدانی چقدر دوستت دارم و باز هم شعر رفتن را میخوانیبدجور دلبسته ام به تو ، رحمی کن ، خواهش میکنم از دل بی وفای تونمیتوانم لحظه نبودنت را ببینم ، میدانم منتظر این هستی که از درد عشقت بمیرمدلم میخواهد دوباره دستهای تو را بگیرم ...


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

دلم تنگ است و این شبها یقین دارم که میدانی صدای غربت غم را از احساسم تو میخوانی شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی میان برزخ عشقت پریشان و گرفتارم چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی؟


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

یک مترسک خریده ام! عطر همیشگی ات را به تنش زده ام. درست مثل توست. فقط اینکه روزی هزار بار مرا از رفتنش نمی ترساند...


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

میدونی چرا باختی؟ چون وقتی خواستی من ببازم یادت رفت که من یارت بودم نه حریفت


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

کارگری پیر و خسته سکه ای از جیبش در آورد تا صدقه دهد، ناگهان جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد. "صدقه عمر را زیاد میکند!" ‎


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ